طرز فکرشو عشقه
امروز اولین صحنه ای که از تلویزیون دیدن مصلی مملو از جمعیتی بود که بلاخره کار ساختش از ده درصد بعد از چندین سال ساخت و ساز به بالای پنجاه درصد رسیده بود و با دیدن حوضش که اون وسط خیلی خودنمایی میکرد یاد دختر فسقل تو نمایشگاه کتاب افتادم:
به پایین پله های معروف مصلی رسیدم که دختر کوچولو کلاه به سری دست مامانش و ول کرد و رو به دوستش به حوض بزرگ وسط اشاره کرد و گفت:بدو بریم کنار ساحل
و من با لبخندی به پهنا صورت به استقبال غرفه ها رفتم.
سلام ممنون از وبلاگ خوبتون به ما هم سر بزنید عید مبارک
حلول ماه شوال و عيد سعيد فطر رو بهتون تبريک ميگم
[متفکر]